لیوانهای کثیف را میشوید، چای دم میکند، بادمجانها را برای کشک بادمجان کبابی میکند. بچههایش بادمجان کبابی را بیشتر دوست دارند تا سرخ شده. بین همه اینکارها هر از چند گاهی مینشیند و کتاب مورد علاقهاش را ورق میزند و چند خطی میخواند. منتظر مهمان است. خانمهای همسایه یکییکی وارد میشوند. اینجا منزل مریم ملاسیدعلی از ساکنان محله کلاتهبرفی است.
خانهای که از ابتدای مهر با طرح «مهر کتاب» کتابهای مختلفی را در اختیار بانوان و دختران محلات حاشیه شهر قرار میدهد. این طرح با همت رخساره تیموری از فعالان فرهنگی محدوده الهیه و فعالان فرهنگی منفصل توس در این محدوده اجرا شده است و کتاب به خانه خانمهای خانهدار محدوده توس رسیده است. به منزل مریم خانم آمدهایم و با تعدادی از همسایهها و رخساره تیموری که طرح را در این محلات اجرا کرده است گفتوگو میکنیم.
مریم ملا سید علی هر شب قبل از خواب و در حال انجام کارهای روزانه باید چند صفحهای کتاب بخواند وگرنه روزش کامل نمیشود. این را به فرزندانش هم یاد داده است و حالا آنها هم هر روز چند صفحهای کتاب میخوانند، مریم خانم معتقد است بچهها وقتی کتابخوان میشوند که کتاب را دست پدر و مادرشان ببینند. اما متأسفانه محلات منفصل توس هیچکدام کتابخانه و کتابفروشی ندارند تا علاقهمندان به این حوزه بتوانند ساعتی را بین کتابها بگذرانند و با داستانهای سرتاسر جهان آشنا شوند.
بچهها تا به خودشان میآیند و کمی بزرگ میشوند یا در خانه کار میکنند یا سر زمین و باغ. مسجد الزهرا(س) در محله، کتابخانه کوچکی دارد که بیشتر عناوین آن هم دینی و معارف است اما از این کتابخانه هم فقط میتوان در زمان نماز استفاده کرد.
سمیه روشنزادگان، دختر مریم خانم، کتاب تربیت کودک را به تعدادی از خانمها که فرزند کوچک دارند پیشنهاد میدهد و از آنها میخواهد که برای تربیت بهتر این کتاب را تهیه کنند و بخشهایی از کتاب و تجربیاتی که در این مدت داشته است را برای خانمها تعریف میکند و میگوید: این کتاب کمکم کرد تا شیوه تربیتیام را تغییر دهم. یاد گرفتم چطور وقتی فرزندم اشتباه میکند با او صحبت کنم و مراقب باشم تا در برابر دیگران نظراتش را بیان کند. حالا کمتر از سال گذشته با فرزندم به مشکل میخورم و حال خودم هر روز بهتر از دیروز است.
خانمها یکی یکی وارد میشوند، همه همدیگر را میشناسند. یکی با دختر کوچک چهارسالهاش آمده، دیگری زعفرانهایش را رها کرده و دستهای قرمز و نارنجیاش را نشانمان میدهد و میخواهد سریع کتابش را بگیرد و به کارش برسد.
به هم که میرسند از تجربه کتابی که چند روز پیش خواندهاند میگویند و خوشحال هستند که در کنار کارهای روزانه و دلمشغولیهای خانه سری هم به کتاب میزنند، لابهلای داستانها لحظاتی را برای خودشان سپری میکنند و سری به دنیای ناشناختهها میزنند.
مریم ملاسیدعلی عضو شورای اجتماعی محله و با اهالی آشناست. وقتی خانم تیموری اول مهر میگوید که قصد دارد طرح «مهرکتاب» را در محلات محدوده منفصل توس اجرا کند، استقبال میکند. چون دغدغه زنان محله را دارد.
مریم خانم میگوید: با اینکه فصل پاککردن زعفران است و خیلی از آنهادرگیر اینکار هستند باز هم حدود 20نفر از خانمها از طرح استقبال کردند و بیشتر آنها کتاب به امانت گرفتند و تعداد محدودی از کتابها را هم به قیمت پایین فروختیم. البته وضعیت اقتصادی ساکنان اینجا چندان مطلوب نیست و توانایی خرید کتاب با این قیمتهای زیاد را ندارند.
علاقهمند به کتاب اینجا کم نیست و خانمها و کودک و نوجوانان دوست دارند حالا که به پایان فصل زعفران رسیدهایم، کتاب بخوانند و امیدوارند این طرح با کتابهای بیشتر ادامه پیدا کند. در این مدت بیشتر دخترهای جوان که سراغ کتاب آمدهاند، کتاب داستان زندگی شهدا را گرفتهاند.
کتابهایی که برای توزیع بین بانوان و کودکان مهیا شده است بیشتر در حوزه روانشناسی و دفاع مقدس است و آموزش نگهداری از گلها، گیاهان و آموزش آشپزی است و این موضوعات همه در خواست خانمهای محله را پوشش نمیدهد. کتابهای تاریخی، داستان و رمان بخشی از درخواستهای بانوان این محله برای این طرح است.
علاقهمند به کتاب اینجا کم نیست و خانمها و کودک و نوجوانان دوست دارند حالا که به پایان فصل زعفران رسیدهایم، کتاب بخوانند
مریم خانم میگوید: خود من علاقه زیادی به کتابهای تاریخی و زندگی بزرگان ادبیات کشورمان دارم. از زندگی بزرگان نکات زیادی یاد گرفتم و فهمیدم چطور از پس مشکلات زندگی برآمدهاند. برای معرفی این طرح به روضههای خانگی و کلاسهای آموزش هنری رفتم. خانمها درخواست کتابهای آموزشی، داستان و رمان داشتند. دختران نوجوان 12 تا 18سال بیشترین کتاب را در این مدت از ما گرفتهاند اما عناوینی که این گروه سنی را پوشش میداد، کم بود.
صدیقه رضایی مسئول واحد خواهران هیئت سربازان امام زمان(عج) و مدیر هیئت فعال جلسات خانگی حضرت رقیه(س) اکبرآباد توس در فلکه هفتخان است. او آمده تا کتابهایی را که در این مدت بین خانمهای اکبرآباد توزیع کرده و فروخته است به رخساره تیموری که مسئول اجرای طرح است تحویل دهد.
او هم از علاقه دختران و جوانان این محله میگوید و اینکه دوست دارد این طرح ادامه داشته باشد. صدیقه خانم میگوید: حدود 40نفر از این محله کتاب امانت گرفتند و بعضی خانمها که سرعت بیشتری در کتاب خواندن داشتند بیش از دو کتاب گرفتند.
رضایی هم اهل مطالعه است و با همه گرفتاریها، جلسات قرآن و برنامههای هیئت خودش را به گوشه دنج آشپزخانه میرساند و همزمان با پخت و پز چند صفحهای کتاب میخواند. بیشتر به کتابهایی با موضوعات اخلاق و فن بیان علاقه دارد. چند سال پیش هم کتاب آشتی با امام زمان(عج) را خوانده و این کتاب را به علاقهمندان و بانوان محله پیشنهاد میدهد.
او میگوید: از بین کتابهایی که برای ما آوردند کتاب «چایت را من شیرین میکنم» بیشترین خواننده را داشت که داستان زندگی دختری است که بین پدر و مادرش با عقاید متفاوت مانده است. قصه کشش خوبی دارد.
رقیه رضایی دختر صدیقه 17سال دارد و کلاس دوازدهم طراحی دوخت است. او علاقه زیادی به زندگی شهدا دارد و داستان زندگی آنها را دنبال میکند و هر جا کتابی با موضوعات مرتبط با جنگ تحمیلی و داعش پیدا کند میخواند.
او هم از نبود کتابخانه و کتابفروشی در محلهشان گله دارد و از مسئولان شهر میخواهد که کاری برای جوانهای این محله کنند. میگوید: مخاطب هست اما امکانات وجود ندارد. بچههای محلات حاشیه شهر به خواندن کتاب علاقه دارند ولی توانایی مالی تهیه کتاب را ندارند.
تعداد خانمها کمتر شده و حالا رخساره تیموری فرصتی برای گفتوگو دارد. سراغش میروم تا بیشتر با این چهره فرهنگی و فعال آشنا شویم. او متولد 1363 و دانشآموخته رشته روانشناسی است.
12سالی میشود که ساکن محدوده الهیه شده و اینجا فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دارد. کارش را با مشاوره برای بانوان و دختران جوان و نوجوان در آستان قدس رضوی شروع میکند. شش سال پیش در جشنواره مادران قصهگو شرکت میکند و در این طرح با سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری منطقه همکاری میکند. فعالیتش را از همانزمان با سازمان فرهنگی ادامه میدهد.
حوزه فعالیتش بانوان است. دوست دارد زنان شهرش با آگاهی قدم در حوزههای مختلفی همچون اقتصادی و اجتماعی بگذارند. فعالیتهایی هم در حوزه زنان کارآفرین دارد. رخساره در این سالها طرحهای مختلفی را ارائه کرده و بعد از موافقت سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری آنها را در محلات محدوده الهیه اجرا کرده است.
میگوید: طرح مادران قصهگو تجربه ارزندهای بود و خاطرات زیادی برایم به همراه داشت. در بیستمحله مشهد به مادران روشهای قصهگویی را آموزش دادیم و آنجا متوجه شدم زنان ما چقدر توانمند هستند و اگر شرایط برای آنها مهیا باشد با خلاقیت و هنری که دارند در عرصههای مختلف موفق میشوند.
با این طرح به محلات مختلف مشهد میرود و متوجه میشود سطح مطالعه بانوان بهویژه در حاشیه شهر کمتر از اقشار دیگر است و از همینجا دغدغه او شکل میگیرد تا برای آن راهحلی پیدا کند. برخلاف تصورش متوجه میشود خانمها به مطالعه کتاب و خواندن رمان و قصه علاقه زیادی دارند و پایش بیفتد کارهای خلاقانه زیادی انجام میدهند. رخساره میگوید: مادرانی بودند که برای قصهها عروسک درست کرده و با کمک آنها قصه را بهتر روایت کردند.
او دغدغهاش را برای ساکنان حاشیه شهر دنبال میکند. امسال همزمان با اربعین مسابقه اطلاعات عمومی را بهطور مجازی برای مخاطبان محله وکیلآباد برگزار میکند. کتابی را محور قرار نمیدهد و میخواهد اطلاعات عمومی شرکتکنندگان را درباره اربعین ارزیابی کند. مخاطبان از سایر محلات هم در این مسابقه شرکت میکنند.
در بیستمحله مشهد به مادران روشهای قصهگویی را آموزش دادیم و آنجا متوجه شدم زنان ما چقدر توانمند هستند
میگوید: پیش از این گروه فعالان فرهنگی منطقه12 را در فضای مجازی درست کرده بودم و از این طریق مخاطبان سایر محلات نیز در این مسابقه شرکت کردند و استقبال خوبی از آن شد. بعد از آن به مناسبت میلاد پیامبر(ص) مسابقه دیگری برگزار کردیم که نیاز به مطالعه کتاب داشت و با هماهنگی دبیر شورای اجتماعی محلات مشهد این مسابقه را سراسری برای همه محلات برگزار کردیم.
حضرت محمد(ص) احادیث زیادی درباره همسایهداری دارند. در این مسابقه مخاطبان باید به دنبال این احادیث میرفتند. کتاب «من محمد(ص) را دوست دارم » را معرفی کردیم و پیدیاف آن را در اختیار شرکتکنندکان گذاشتیم. کتاب روان و ساده بود.
زینب باقری، فرمانده پایگاه خواهران بسیج شهید کاظمی و عضو شورای اجتماعی محله اکبرآباد، یکی دیگر از رابطان محلات است که در این طرح با تیموری همکاری دارد. زینب خانم برخلاف بقیه خانمها خیلی فرصت مطالعه ندارد اما در همانزمان کم بادقت کتاب میخواند و برای اعضای بسیج و ساکنان محله توضیح میدهد.
او توانسته با معاون پرورشی مدرسه همکاری کند و تعدادی از کتابها را به دست دختران محله برساند. او میگوید: پیش از این هم در مدرسه محله برای دانشآموزان کتابهای روز و موردنیازشان را تأمین میکردیم و زمانی که خانم تیموری از اجرای این طرح گفت خوشحال شدیم و از آن استقبال کردیم و کتابهای جدیدی را در اختیار بچهها گذاشتیم. استقبال خوبی از طرح شد و امیدواریم همچنان ادامه داشته باشد.
این طرح در محدوده توس و کمپ ترک اعتیاد بانوان در شاهنامه11 اجرا میشود. رخساره میگوید: خوشبختانه از این کتابها در کمپ هم استقبال شد و خانمها خوشحال بودند که میتوانند اوقات فراغتشان را با خواندن کتاب پر کنند. طبق آمارها سرانه مطالعه در کشور فقط سه دقیقه است و باید حداقل به 10دقیقه برسد تا آگاهی جامعه افزایش یابد. کتاب مظلوم مانده و دارد فراموش میشود. مردم و تشکلهایی مثل شهرداری باید تلاش کنند تا کتاب پرطرفدار از قبل در سبد خرید خانوادهها قرار گیرد.
این دو مسابقه مجازی و اجرای موفق آنها رخساره خانم را به این سمت میبرد که دغدغهاش را درباره خانمها اجرا کند و طرح «مهر کتاب» را به سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری ارائه میدهد.
خودش میگوید: چند ماه روی این طرح فکر کردم و مسئلهام این بود که چطور مردم بهویژه خانمها و جوانان را علاقهمند به کتابخوانی کنم. چه کاری انجام دهم که مثل قبل کتاب یکی از ضروریات زندگی روزمره باشد و وارد سفره خانواده شود و به آن اهمیت دهند.
سواد کم در سبک زندگی و نوع تفکر آنها در تربیت فرزند و همسرداری اثر مستقیم دارد
طرح را که نوشتم به شورای شهر بردم و به مسئول فرهنگی دادم و خوشبختانه با آن موافقت شد. بارها به حاشیه شهر و ناحیه منفصل توس رفته بودم و با شرایط اجتماعی این محلات آشنا بودم.
مشکلات و آسیبهایی همچون اعتیاد، طلاق و... را از نزدیک دیدم. در طرح «مهر کتاب» توضیح دادم که حاشیه شهر بیشترین مشکلات را دارد و یک علت آن کمسوادی است. سواد کم در سبک زندگی و نوع تفکر آنها در تربیت فرزند و همسرداری اثر مستقیم دارد. در این محلات مبحث کتاب و کتابخوانی باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. رشد اقتصادی و اجتماعی نیاز به رشد فرهنگی دارد.
سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری عنوانهای مختلفی را با موضوعات دفاع مقدس، روانشناسی و داستان انتخاب میکند. طرح با آغاز فصل پاییز، شروع مدارس و هفته دفاع مقدس در محلات منفصل توس و محله وکیلآباد شروع میشود.
تیموری میگوید: در این محلات بانوان فعال فرهنگی و اجتماعی را میشناختم که حاضر بودند برای رشد محله و منطقه با ما همکاری کنند و کتابها را به دست مخاطبان علاقهمند برسانند.
اگر مخاطب میتوانست کتاب را میخرید، در غیر اینصورت به امانت میبرد و بعد هم تحویل رابط میداد. از این عناوین کتابهایی با زبان ساده و راحتتر را انتخاب کردم و سازمان فرهنگی برای هر محله بسته مناسبی را به دست ما رساند و بعد از آن هم با کمک رابطان در اختیار خانمها قرار گرفت.
این طرح همزمان شد با پایان ماه صفر امسال و کتابها را به غرفه ایستگاه زائران پیاده توس هم بردیم و در آنجا هم به نمایش گذاشتیم. تعدادی از زائران هم با دیدن و بررسی کتابها تعدادی از آنها را خریدند و آنجا هم مورد توجه قرار گرفت.